۱۳۹۱/۰۲/۳۰

شاهزاده رضا پهلوی عزیز ,چرا آمدن شورای ملی وعده داده شده اینقدر به طول انجامید؟

پرسش ساده است.چندین ماه پیش در رسانه های ایران و جهان وعده تشکیل شورای ملی را دادید که به زودی قرار است که تشکیل شود .در این مدت از طریق دوستان و فعالین اپوزسیون تاریخ های متعدد به ما میرسید که شورا این هفته می اید و هفته دیگر ,شورا دو روز دیگر اعلام میشود و سه روز دیگر.از بس به دوستان و یاران خود به خصوص در ایران وعده آمدن شورا را دادیم و اعلام نشد بسان چوپان دروغگو گشته ایم که اگر روزی شورا هم تشکیل شود دیگر کسی باور نخواهد کرد.

ولی من جوان 26 سال که در ایران بوده ام و حتی یکبار رنگ واشنگتن دی سی و لوس آنجلس و لندن و پاریس را ندیده ام  شاید بهتر از هر کسی بدانم که مشکل از کجاست.
متاسفانه وقتی ایرانیان دعوت به کار شورایی میشوند هر کس نظر خود را دارد و یک ذره از نظر و خواسته های  خود کوتاه نمی آید.بسیار دیده ام که اپوزسیون در تبعید ما بخاطر یک ویرگول و یک کلمه کمتر و بیشتر به جان هم افتاده اند و بنیان کاری که هفته ها و ماهها بر روی آن توافق کرده اند  از هم پاشیده است.نمیدانم شاید هنوز با این روش جلو رفتن برای مردمی که تجربه دموکراسی را ندارند بسیار زود است.اپوزسیونی داریم که در منیت گیر کرده و این بدترین آفت است  برای هر حرکتی.

بارها به شما گفته شده است که رهبری یا لاقل مدیریت  مبارزه با جمهوری اسلامی  را به دست بگیرید و جلو بیایید مطمئن باشید بسیارانی هستند که پشت سر شما قرار میگرند. با چند تن از سرشناسان جمهوری خواه که صحبت میکردم و درباره اینکه شاهزاده خود قدم جلو گذارد صحبت کردم گفتند ما اگر این کار را میکرد و قاطعیت لازم به خرج میداد پشت او میاستادیم و حمایتش میکردیم.ولی شما هم بارها گفته اید من رهبری نمیکنم و میخواهم سخنگو باشم و آن هم به شرطی که مردم بخواهند.شاهزاده گرامی سخنگو موقعی خوب هست که اپوزسیونی منسجم و متحد و دانا و خردمند داشته باشیم که به یک فرد احتیاج داشته باشند که نظریاتشان را برای جهانیان بگوید نه وقتی اپوزسیونی هزار تیکه داریم که به یک نفر نیاز هست که اینها را جمع کند و پشت سر خود سازمان دهد.

چرا شما آسیب شناسی یک شکست را انجام نمیدهید.آنهم شکست اپوزسیون جمهوری اسلامی و به طول انجامیدن این مبارزه.خودتان شاهد بودید که بسیاری از جدا شدگان مجاهدین ,جمهوری خواهان و تمام مشروطه خواهان و میلیون ها نفر در داخل و خارج این تقاضا را به نحو های مختلف بیان کرده اند.

متاسفانه بسیاری هم به نام شما و خاندان پهلوی دکانی باز کرده اند و از هر طریقی مردم داخل و خارج کشور را فریب میدهند. طرف می آید عکس شما را بالای سرش میگذارد و علنا به شما توهین میکند.دیگری سکه ای که عکس شاه و رضا شاه فقید رویش ضرب شده است را میفروشد و در حرفهایش مدام به شما طعنه میزند  و تا دلتان بخواهد هر کسی خود را سخنگو شما میداند .

وضعیت ایران هم که شاهد هستید روز به روز بدتر . گرانی و فقر کمر مردم را شکسته است.خلیج فارس و دریاچه ارومیه و دریای مازندران و سه جزیره و هر چه داشته ایم و نداشته ایم  دارد به تاراج میرود.هر گونه صدایی در داخل کشور خفه میشودو پاسخ اعتراض در این مقطع زمانی سرب داغ است.

و تنها راه برای اتمام این وضع یا اعلام سریع شورای ملی است و فشار بر کسانی که مسئول تشکیل این کار شده اند و اگر نا لایق هستند کنار بروند و افراد لایق تر سر کار بیایند.

و یا مهم تر از آن اعلام سازمانی است که خود شما آن را به وجود آورید.که شامل یک دفتر  با چندین منشی و مشاور از داخل و خارج کشور باشد. دارای یک صندوق مالی باشد که مردم دیگر به اپوزسیون قلابی پول ندهند و از یک نفر مطمئن حمایت کنند.ایجاد رسانه ای برای رساندن صدا به داخل کشور و حتی کمک مالی به داخل کشور برای مبارزات و اعتصابات.

اگر این کار صورت گیرد مطمئن باشید دیگر این پراکندگی و این هزار دستگی اپوزسیون نیز خاتمه میابد.خوب است نگاهی به تاریخ بیاندازید که حتما بهتر از من میدانید که شاهزاده نروژ "اولاو" چگونه در زمان جنگ جهانی دوم  ملتش را متحد کرد که علیه نازی های آلمانی  بجنگند و بعد هم آمد و به سمبل کشور  تبدیل شد و همچنین شاهزاده اسپانیا " خوان کارلوس "چطور علیه فرانکو در اسپانیا مردم را متحد کرد. اینها هم مدیر بودند شاهزاده عزیز نه یکی از هزاران ایرانی و اپوزسیون. پس بهتر است  خواسته ای که  هزاران بار شنیده اید را چامع عمل بپوشانید و یک سازمان رسمی مبارزه با جمهوری اسلامی را پایه گذاری کنید.

برای اینکه نهادی که بنیان گذاری میکنید رو به دیکتاتوری درون سازمانی نرود راه ارتباط با مردم را هم باز بگذارید در جلسات هفتگی و ماهیانه در پالتاک و اسکایپ بیایید و زنده با مردم صحبت کنید .

تمام این کارها میتواند سرنگونی جمهوری اسلامی را در مدت زمانی کم سرعت بخشد و آزادی را برای کشورمان ایران به ارمغان آورد.

۲ نظر:

  1. مبارز عزیز و بزرگوارم.دوست نازنین ،کم و بیش از کمیته دعوت باتحاد اطلاع دارید.حق با شماست.تا کار را آغاز کردیم ملا لغتی بازی ها و حملات ارتش سایبری هم در خرابکاری های دیجیتالی و هم آتش گذاری مین های خبری ابوموسی ،خلیج فارس و.. بمنظور دنبال نخود سیاه فرستادن و اصل قضیه را به فراموشی سپردن انرژی ها و خشم ها را با آدرس ها عوضی سرگرم و خالی کردن ،وقت کشی ها و بودجه سرّی زیادی برای خرج خرابکاری ها و آچمز کردن این پروسه آغاز شد.عده ای فرمایشی یا از روی نادانی و از هول حلیم به دیگ افتادن ها،شروع با سازمان و گروه و حزب سازی کردند که در مرحله نهایی تشکیل شورای ملی باصطلاح رای بیشتری بیاورند.اما کمپین سفارت سبز که فقط غم مردم و ایرانزمین را دارد،با تمام وجود مانع این خرابکاری ها شد.خوشبختانه به همین زودی ها با امضای گروهها ،نهادها و احزاب و جمعیت ها واشخاصی که غم شان ایران و مردم آنست، بیانیه دعوت باتحاد برای تشکیل شورای ملی بمنظور انتخاب رهبر را صادر خواهد کرد،تا هم مردم از بابت رهبری واحد مطمئن شده و هم اوباما و دیگر رهبران غرب نگویند، یک رهبری را معرفی کنید تا ما بجای خامنه ای با رهبر ملی شما گفتگو نمائیم.گر چه بمصداق کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من: این رهبر پس از انجام کامل و بی نقص پروسه انتخابی، بمنظور جلوگیری از همه ی اما و اگر ها خواهان کمک مردم و اجماع عمومی مردم علیه نظام غاصب موجود و انحلال آن بکمک همه ی آحاد ناس مردم ایران خواهد شد.خبر های خوبی در راه است.تنور مبارزه را کماکان داغ نگهدارید و آتش زیر خاکستر را پاس بدارید که عنقریب شعله های این آتش ،رستاخیز بزرگ ملت ایران برای یک رنسانس نهایی را آغاز خواهد کرد.پیشانی مردانه ات را میبوسم دست یاران و همسنگران ات را می فشارم.با مهر:امیدمهر

    پاسخحذف
  2. درود مبارزه جان مطلب خوبی گذاشتی دستت درد نکنه ...
    حرف دل منو هم کاملا و دقیقا زدی ...امیدوارم شاهزاده هم پاسخگوی این مطالب حقیقی باشد و درد ما را درمان شود ...

    پاسخحذف

پدر، می دانم که به کجا رفته ای/نادر ایرانی

  نوشته ای از نادر ایرانی برای درگذشت پدر جناب مهدی میرقادری  پدر ! می دانم به کجا رفته ای .. می دانم چه کسی تو را با خود برده است .. اما چه...