۱۳۹۴/۰۳/۰۸

شباهت عجیب شعارفارسی داعش سنی با داعش شیعه"جمهوری اسلامی" (فیلم)

شعار فارسی داعش : ما همه هستیم لشکر خلافت ....چقدر معاندار و شبیه ما همه هستیم لشکر ولایت بسیجیان هست ...هیچ کدام از این بی وطنان لشکر مردم کشور خویش نیستند ...همه یا لشکر ولایتند یا لشکر خلافت


در این فیلم با یکی از اعضای داعش که رئیس پلیس قبلی تاجیکستان بوده و به داعش پیوسته است مصاحبه می کنند : 

۱۳۹۴/۰۲/۳۰

ده نکته بارز یک سوسیالیست ملی

ایران - رفاه- آزادی


1- ارجحیت منافع ملی و جهانی بر منافع شخصی

2-تلاش برای برابری جامعه از نظر جنسی ، کاری ، قومی و نژادی

3-کنار گذاشتن انواع و اقسام ادیان و باورهای خرافی و جایگزینی با ارزش های ملی و انسانی

4-اهمیت به موضوع کار و کار آفرینی در جامعه

5-اهمیت به موضوع بهداشت و سلامت عمومی جامعه 

6-اهمیت به موضوع اخلاق و نظم در جامعه 

7- جلوگیری از انباشت ثروت در دست افراد خاص که بعدا بر ضد آزادی خواهان استفاده کنند 

8-جایگزینی اردوگاههای کار اجباری به جای مجازات اعدام و یا زندان

9-ترویج و گسترش گیاه خواری بجای گوشت خواری و کشتن حیوانات و آبزیان

10-وفاداری به آرمان های انسانی ، اخلاقی و ملی و دخیل نکردن مسائل شخصی و حزبی و گروهی

حال آیا شما یک سوسیالیست ملی هستید ؟

۱۳۹۴/۰۲/۲۸

شهر طبس و اسم مبارزاتی "مبارزه نستوه" توسط واعظ طبسی دزدیده شد



این مردک واعظ طبسی علاوه بر مصادره شهر طبس و نصب یک تابلو اول شهر که این شهر را به نام خودش زده ، اسم مبارزاتی من یعنی "مبارز نستوه " رو هم دزدیده ....  :v

۱۳۹۴/۰۲/۲۱

جنگ ادیان و قربانی شدن خدا

از نظر من دین دکانی بیشتری نیست برای چاپیدن و دوشیدن عده ای که نیاز به ایمان پیدا می کنند ، در واقع افراد بجای روی آوردن به وجدان خود با چیزی به اسم دین قصد دارند خود را آرام کنند، به اکثر ترویج دهندگان دین هم نگاه کنید می بینید که سر آنها به یک مکان بند است که یا از آن پول یا منافع اقتصادی می گیرند.


از نظر خدا وجود دارد و در وجود آن شکی ندارم ،شاید تعریف من از خدا با خدای دینداران تفاوت دارد که یک نفر با چوب بنشیند و ما را بزند ، در واقع شاید خدا همان تعریف کلمه "خود +آ " است که همان وجدان و انسانیت و ذات نیک بشریت است که وقتی جایش را به ذات بد می دهد و وجدان ، شرف و انسانیتش را از دست می دهد "خدا را هم از دست داده است " .
در کل من برای وجدان و انسانیت داشتن نیاز به دویدن به دنبال دکان های موجود ندارم ، چون پدیده ای به اسم "خود + آ " را اعتقاد دارم و نیاز به خط دادن ندارم .
ولی حقیقتی که پیدا بوده افرادی مثل من که آویزان دکان های موجود نشوند و در میان جنگ این دکان های دینداری جانب یک کدام را نگیرند همیشه تنها مانده و ترد شده ، کمک های کلان از آنها دریغ شده یا حتی در کشورهای دکاندار پذیرفته نمی شوند . مثلا در ترکیه یک مسلمان باشی خیلی راحت تر در جامعه پذیرفته هستی و وقتی دینت را از تو سوال می کنند می گویی : مسلمان می گویند "الحمدالله" و یا در آمریکا به راحتی به مسیحی شدگان اقامت و خدمات می دهند و روی دست به کشورشان می آورند . چه جنگها که این دکان ها برای پر رونق کردن دکان خود با یکدیگر و با حتی خودی هایشان نکردند و چه خون ها که در طول تاریخ نریختند .
. ولی ماندن روی آرمان و عقیده برای من اهمیت بسیار دارد . هر چند تنها ، بدون حمایت ، بدون کشور باشم . یک زمان باید این بساط دکان بازی پایان یابد و انسانیت و وجدان انسانی و انصاف و عدالت جایگزین شود.
به امید آن روز

۱۳۹۴/۰۲/۱۵

اندرباب تعصب بی جا ، از برنج پاکستانی تا چای سریلانکایی و جیب آقازاده ها

اندرباب تعصبات بی جای ایرانیان همین بس که چای سریلانکایی میخورند و خوشحالند که «بله ما چای ایرانی می خوریم » بعد کافی هست یک نفر را اینجا ببینید که چای خود ترکیه به اسم چای «ریزه» که واقعا خوشطعم و طبیعی است را بخورد با قیافه های حق به جانب که «شما چطور این چایی ها رو میتونید بخورید ؟ »

مشکل جامعه ما اساسا انسان های چشم گرا هست که حتما پشت پاکت یک بسته چای را هم که می خرد نمی خواند ولی دهانش برای دادم نظرات بی ارزش همیشه باز است . 




در واقع جمهوری اسلامی و آقازاده هایش محصولات کشاورزی ما را به مانند دیگر محصولات ورشکست کردند تا آقازاده های دزد این نظام بتوانند با وارد کردن این محصولات (مثل چای های سریلانکایی و هندی ، برنج هندی و پاکستانی و ...) پول سنگینی از واردات به جیب زده و به عنوان محصولات ایرانی بفروشند . کافی است طعم این گونه چایی که ترکیبی از علف و رنگ سیاه هست را با چایی که قدیم در شمال کشور کاشت می شد و یا چای ریزه ترکیه مقایسه کنید . 

استعمار مملکت توسط نظام آخوندی از این بیش نیست که برنج آرسنیک دار پاکستانی به اسم "برنج مژده و برنج محسن " بسته بندی و به عنوان برنج ایرانی تحویل جامعه می شود یا چای که رنگ سیاه به آن زده  شده است به عنوان چای دو غزال ایرانی به مردم انداخته می شود تا کمر کشاورز ایرانی را شکسته و امکان رقابت را از آنها بگیرند و به این بهانه وارادات را به کشور افزایش داده و جیب های خود را پر کنند . 

نجات از این استعمار آخوندی یک تلاش ملی می خواهد که باید از کشاورز و معلم و کارگر و روشن فکر و ... همه با هم برخیزیم و یکبار برای همیشه کشور را از این ویروس 36 ساله نجات دهیم . 

پدر، می دانم که به کجا رفته ای/نادر ایرانی

  نوشته ای از نادر ایرانی برای درگذشت پدر جناب مهدی میرقادری  پدر ! می دانم به کجا رفته ای .. می دانم چه کسی تو را با خود برده است .. اما چه...