۱۳۹۴/۰۸/۰۶

اعطای اقامت موقت اروپا به شرط پذیرفتن جلوگیری از بارداری

این روزها  با موج گسترده مهاجرت آوارگان و یا جان به در بردگان کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا به سمت اروپا رو به رو هستیم . این موج ها را از هر لحاظ که در نظر بگیرید ناشی از آسیب آفت اسلام و جنگهایی هست که این آفت بر دوش مردم تحمیل کرده است . مردمی که خودشان نیز به این ویروس دچار گشته اند ولی نمی خواهند و یا نمی توانند این ویروس را رها کنند.  یا در راه این ویروس جان می بازند و یا این ویروس را با خود به کشورهایی که سال ها پیش و در طی انقلاب صعنتی و رنساس از کشور خود بیرون کردند و از قرون وسطی خارج شدند .

حال با این موج پناهندگی چه باید کرد ؟ آیا باید درهای خود را به روی پناهندگان آواره بست و یا باید معضل خاورمیانه را حل کرد ؟ آیا باید دولتهای جهان وارد عمل شوند و یک نظم نوین در خاورمیانه بنیان گذاری کنند و دین را به چارچوب خودش برانند و یا باید مردم منطقه خود را از این موضوع رهایی دهند و به خود آیند.

پاسخ این سوالات کمک شایانی به حل مشکل سیل آوارگان فعلی نخواهد کرد. این سیل به پشت درهای اروپا رسیده ، مقداری از آن وارد اروپا شده و بسیاری از آن هم پشت درها در انتظار ایستاده است.


با توجه به صحبتهای مکرر با دوستان ساکن اروپا ، ترکیه و ایران و آمریکا و همچنین افکار سنجی نظریه های مختلفی در این باب وجود داشت. مثلا یکی از دوستان میگفت که تنها راه این است که از فرد مسلمان که به اروپا آمده بخواهند که همانجا اسلامش را ترک کند و گرنه ورودش غیر ممکن هست . دیگری میگفت کلا در را باید بست و نگذاشت حتی یک نفر نیز از مرزها وارد شود.  دوست دیگری گفت نه خود غربی ها خاورمیانه را به این روز انداخته اند حالا باید تاوانش را هم بکشند.

اما نظریه ای که توسط یک دوست که دستی هم در پزشکی دارد شنیدم و بسیار نیز مناسب بود طرح دادن پناهندگی موقت به شرط پذیرفتن  " عمل جلوگیری از بارداری "  است . در توضیح این طرح می توان این چنین بیان کرد که فرد مذکر با انجام یک عمل ساده پیشگیری از بارداری  واجد شرایط گرفتن اقامت موقت در کشورهای اتحادیه اروپا می شود .  با این عمل هم جمعیت نسبی مسلمین که به این شیوه به اروپا آمده اند تحت کنترل هست و هم عده ای به بهانه فتح اروپا از طریق تولید مثل و غلبه جمعیتی به آنجا نمی آیند و هم کسانی که استاعت مالی و شرایط جسمی و روحی مناسبی ندارند به تولید مثل نمی پردازند و نیز در هر زمان که خواستند به این تولید مثل بپردازند راه آنها باز است با تحویل اقامت موقت خود و یک عمل برگشتی می توانند این کار را انجام دهند و سپس به سرزمین های خود جهت پروروش فرزندان خود بروند .
موج پناهجو

حالا شاید بلافاصله بعد از خواندن این نظریه بوقچی هایی به اسم مدافع حقوق بشر بوق خود را بردارند که آی بچه دار شدن حق طبیعی همه انسانها هست ، آی حقوق بشر زیر پا رفت ، آی اینچنین شد و آنچنان شد. من همینجا می خواهم جواب این بوقچی ها را بدهم که زمانی که کودکان پناهنده در دریاهای مدیترانه و آبهای یونان و ترکیه غرق می شوند شما کجا بودید و چه کمکی می کردید ؟ فقط در سازمان های غیر انتفاعی خود نشسته اید و به لطف پولهای باد آورده فقط بادهای هوا به اسم تز از خود بیرون می کنید.


در دفاع از این حرکت می توان گفت که هم عملی انسانی در قبال پناهندگان نیازمند انجام داده ایم و هم جمعیت و خطر اسلامیزه شدن اروپا را کاهش داده ایم و هم به فرزندانی که قرار بود در سالهای بعد به دنیا می آمدند خیانت نکرده ایم . 

۱۳۹۴/۰۸/۰۲

شک به کلیت ماهیت ماجرای کربلا و جنگ حسین و یزید

دیروز (روز دهم محرم ) وقتی به خیابان های ترکیه می رفتید مشاهده می کردید که آش نذری به راه است و دارند به مردم در پارکها توسط شهرداری آش نذری می دهند. حتی اگر در خانه می ماندید به احتمال زیاد توسط همسایه ها برای شما این آش نذری آورده می شد . در ابتدا برای یک مخاطب آمده از کشور شیعه زده مثل من این اشتباه پیش می آمد که اینها برای حسین بن علی این نذری را می دهند و مانند ایران این رفتار رو می کنند ولی چیزی که مشاهده می شد شادی ای بود که همراه دادن این نذری بود . کمی که پرسش و جو و دقیق می شدید می فهمیدید که در واقع این موضوع یک جشن هست به اسم جشن عاشورا.

حالا برویم سر بررسی این جشن و فلسفه اش
آش عاشوره
عده ای از اهالی ترکیه معتقدند که کشتی نوح پیامبر در روز 10 محرم  به خشکی رسید و نوح پیامبر با باقی مانده مواد در کشتی اش آشی پخت و اسم آن را آش عاشوره گذاشت . موادی که در این آش هست شامل 12 ماده غذایی از قبیل بلغور گندم، نخود، عدس، لوبیا، کشمش، قیسی، بادام، فندق و انواع ادویه تشکیل شود.

حالا ریشه این داستان نوح را هم می گیرید با زهم به مانند همه سر رشته های اسلام به دین یهود می رسید که این داستان نیز از آنجا بیرون آمده است . از طرفی دیگر در منابع دیگر می توانید بخوانید که تمام اتفاقات مهم برای پیامبران در روز دهم ماه محرم رخ داده است . باید برای دانستن بیشتر یوم کیپور را مطالعه کنید ،

از ویکی پدیا :  یوم‌کیپور (به عبری: יוֹם כִּפּוּר) که معنی واژه به واژه آن روز بخشایش گناهان است و به نام روز آمرزش نیز شناخته می‌شود؛ مهم‌ترین جشن مذهبی یهودیان و مقدس‌ترین روز در گاه‌شماری عبری است.

در دهمین روز پس از روش هاشانا که دهمین روز ماه تیشری در گاهشماری عبری است، یوم‌کیپور دانسته می‌شود.[۲] در روز یوم‌کیپور، موسی ازکوه سینا بازگشت.

همچنین زمان بسیاری وقایع سرنوشت ساز برای پیامبران پیشین به این روز منتسب شده‌است. پذیرش توبه آدم، پایان طوفان نوح، گذشتن ابراهیم از میان آتش، بینا شدن یعقوب، بهبود بیماری ایوب و انتقال عیسی به بهشت پس از تلاش ناموفق یهودیان برای مصلوب کردن او، همگی مطابق برخی روایات در این روز اتفاق افتاده‌اند.

با توجه به جعل سازی بسیاری از داستان ها در دین شیعه می توان به این مهم پی برد که بازهم و احتمالا ما با یک داستان جعل شده  دیگر در  زمان صفوی رو به رو هستیم  که در آن مقطع برای منافع صفوی ساخته شده است و تا امروز نیز باقی مانده است و احتمالا به طور کلی این ماجرای نبرد حسین بن علی و یزید بن معاویه هیچ صحت تاریخی هم نداشته است و سالها با این داستان دراماتیک تراژادیک برای ملت ایران سرگرمی ایجاد کردند. 

امیدوارم با اشتراک این مطلب چراغ دیگری را در ذهن جستجو گر ملت روشن کنید

فیلم پخش آش عاشوره در شهر کایسری ترکیه

۱۳۹۴/۰۷/۱۷

شاهنشاه آریامهر ، کتابخانه و سخنی از نیچه

از کسی که کتابخانه دارد و کتاب های زیادی می خواند نترس

از کسی که کتابخانه دارد و کتاب های زیادی می خواند نترس، از کسی
بترس که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس می پندارد!

فریدریش نیچه

یاد پادشاه فقید و با خرد ما گرامی باد

۱۳۹۴/۰۷/۱۰

روز اول دانشگاه آنها و دانشگاه ما

امروز روز اولی بود که در یک کشور متفاوت در یک دانشگاه متفاوت تحصیل را آغاز کردم . اما تفاوت از زمین تا آسمانهاست آنقدر که مجبور شدم دست به قلم برده و همین تفاوت را برای شما بنویسم.

به سر کلاس می رویم و رئیس دانشکده مورد نظر که اتفاقا بانویی خوش سیما هست به سر کلاس می آید ، پس از خوش آمد گویی به دانشجویان جدید و توضیحات در مورد چگونه ارائه درس در طول سال بیان می دارد که : در اینجا همه نوع باور دینی و عقیده سیاسی وجود دارد . در اینجا مسیحی ، مسلمان و حتی بی خدا و بی دین وجود دارد ، عقیده همه برای ما محترم و قابل احترام هست ، اینجا هیچ عقیده سیاسی و باور مذهبی خاصی به دانشجویان تحمیل نمی شود و شما هم نباید باور مذهبی و عقیده سیاسی خود را به دیگران تحمیل کنید.


مقایسه کنید با دانشگاههایی که اکنون در چنگال جمهوری اسلامی اداره می شود . از همان اول هزاران گزینش و سنجش که مسلمان 12 امامی باشی که به دانشگاه رفته باشی . الک کردن بهایی های بیچاره در همان ابتدا . الک کردن دانشجویی که باور سیاسی خاصی دارد و دادن ستاره به او و محرومیتش از تحصیل .

مصادیق بد حجابی
پس از آن در اینجا توری گذاشتند تا شهر و امکانات دانشگاه را ببینیم . توری که با روی گشاده با دانشجویان برخورد می شود که مبادا به علت آمدن از کشوری دیگر احساس غربت کنند و همین موضوع فضای درسی آنها را تحت تاثیر قرار دهد. همه خوشحال و خندان و شاد بودند و کسی ناراضی به خانه اش نرفت . و بازهم مقایسه کنید با آن قیافه های داغ بر پیشانی داران حراست در درب دانشگاه و گذاشتن یک بنر بزرگ از  مصادیق لباس دانشجو که از پوشیدن شلوار فلان و کفش فلان خودداری کنید. قرار دادن افرادی با قیافه به مانند برج زهر مار در ابتدای در ورودی دانشگاه و گروههای شبه نظامی بسیجی درون دانشگاهها که چپ و راست بگردند و زیر آب بزنند و دانشجویان بیچاره را به حراست بکشانند که چرا با این دختر یا پسر حرف زدی ، چرا فلان لباس را پوشیدی ، چرا موی سرت بیرون است .

من خود تجربه برخورد با این افراد را  داشته ام و  تا حد درگیری فیزیکی با این حرام زادگان نیز پیش رفته ام . افرادی که با قیافه ای به مانند برج زهر مار که انگار ارث پدر پدرسوخته اشان را خورده ای . در روزهای اول در دانشگاههای جمهوری اسلامی آنچنان دانشجو خرد میشود و مدام در استرس و اضطراب قرار داده می شود که کلا آرمان های زندگی اش را فراموش می کند.

برخورد ها نیز در اینجا بسیار متفاوت بود ؛ از دفتر دانشگاهها تا نگهبان همه برخوردی بر اساس احترام و همچنین انجام دادن وظیفه خود و کار افراد مراجعه کننده داشتند ، در دانشگاههای جمهوری اسلامی از همان دربان دانشگاه احساس ریاست می کند تا آن رئیس دانشگاه ، یک دربان ساده اگر یک کار کوچکت به او بیافتد چنان می خواهد فخر بفروشد و به قول امروزیان بگوید که من هم ....نی هستم تا به پیش بروید و به مقامات بالاتر برسید . این عقده ریاست که جمهوری اسلامی در دل بسیاری از مردم ایران کاشته هست خود علت العللی هست بر این موضوع  که هر کس برای خود رئیسی می شود آنهم رئیسی در جهت انجام ندادن کار شما .

از نظر فضا و سلامت فضا هم الحق و النصاف اینجا سالم تر از ایران بود. رفتار دوستانه و با احترام اساتید و ارج نهادن بر میزان سواد را مقایسه کنید با برخی از اساتید عقده ای در ایران . اساتید که بسیاری از دانشجویان را حتی به ناحق می انداختند و به همین بهانه یا از آنها طلب پول می کردند ، یا اگر دختر بودند طلب هم خوابگی جنسی .

این مطالب را نوشتم چون معمولا دانشجویانی که در خارج تحصیل می کنند هیچ کدام از این نکات به چشمشان نمی آید و اگر می آید ترس از بازگو کردنشان دارند  ولی وظیفه هر انسان وطن پرست و خردمند و شجاعی است که مقایسه هایی از وضعیتی که جمهوری اسلامی ایجاد کرده با دیگر نقاط جهان پیش چشم مردم بگذارد.


پدر، می دانم که به کجا رفته ای/نادر ایرانی

  نوشته ای از نادر ایرانی برای درگذشت پدر جناب مهدی میرقادری  پدر ! می دانم به کجا رفته ای .. می دانم چه کسی تو را با خود برده است .. اما چه...