۱۳۹۵/۰۱/۲۳

جانباختن نیروهای ارتش ایران در سوریه ، آیا قاسم سلیمانی نیروهای ارتش را به کشتن داد ؟

متاسفانه تا کنون سه تن از نیروهای ارتش ایران تیپ کلاه سبزهای نوهد در جنگ سوریه جان باخته اند. ستوان دوم محسن قیطاسلو ، سرهنگ ذولفقاری و ستوان دوم مجتبی عبدالهی از جانباختگان ارتش ایران در جنگ سوریه هستند. طبق گزارش ها آنها در کمین نیروهای داعش گرفتار شده و جان باختند.
ستوان دوم محسن قیطاسلو
سرهنگ ذولفقاری نسب
ستوان دوم مجتبی عبدالهی
اما سوی دیگر ماجرا را بنگیریم . ابتدا کلاه سبزهای ارتش را اگر بخواهیم خوب بشناسیم باید به مانور فتح پایتخت (تهران) در کمتر از 1 ساعت در اوایل دهه 71 شمسی بپردازیم که این نیروها در یک عملیات از پیش تعیین شده و بدون اطلاع نیروهایی همچون پلیس و ... برای شناسایی میزان ضعف امنیتی پایتخت در یک ساعت موفق شدند نقاط استراتژیک شهر تهران را فتح کنند ، آن عملیات زیر نظر صیاد شیرازی بود که بعدا به طرز عجیبی کشته شد که هنوز ماجرای مرگ مرموز او از یادمان نرفته است . در پی نوشت میتوانید به طور کامل شرح این عملیات را از زبان امیر ارتش خسرو خسروی بخوانید
حال پس از گذشت دو دهه ماجرای اعزام این نیروها به سوریه خبر ساز شده است . با کشته شدن تنی چند از این عزیزان که بسیار دوردیده و کار آمد بودند ذهن ما به سمت این ماجرا می رود که آیا باز هم دستان پنهانی گماشتگان سپاه پاسداران و فرستادن این نیروها به عنوان گوشت دم توپ آشکار می شود تا یکی از قوی ترین رقیبان خود را حذف کنند ؟ عملیات نیروهای ارتش در سوریه زیر نظر چه کسی بوده است ؟ آیا خود فرماندهان ارتش کنترل عملیات را بر عهده داشته اند یا همه این ها را حاج قاسم سلیمانی به کشتن داده است ؟
به خوبی به یاد داریم یا شاید شنیده باشیم که در جریان جنگ 8 ساله با عراق نیز عدم هماهنگی و بی لیاقتی سپاه باعث کشته شدن بسیاری از نیروهای ارتش شد ، بسیاری از آن موضوعات نیز عمدی بود و بسیاری از شاهدان زنده که در جنگ 8 ساله حضور داشتند روی این مساله صحه می گذارند که چگونه در عملیات های مشترک سپاه با ارتش باعث این کشتار نیروها شد .

اکنون باید ملت ایران این حکومت و به خصوص فرماندهان ارتش را به چالش بکشند که علت حضور نیروهای ارتش در سوریه برای چه هست ؟ اگر طرح دفاع از حرم هست همان نیروهای سپاه و بسیج کفایت می کند ولی اگر علمیات منطقه ای است این عملیات زیر نظر چه کسی است و چه هدفی را دنبال می کند ؟
-----------------------------------------

در اینجا اشاره به چگونگی فتح پایتخت می کند :

چگونه تهران در یک ساعت و نیم تسخیر شد/ نقش صیاد شیرازی در تسخیر یک ساعت و نیمه تهران

 یکی از استثنایی‌ترین عملیات‌ها و ماموریت‌های انجام شده توسط کلاه سبزهای ارتش، مانور شهری تهران در ابتدای دهه 60 و 70 بود که واکنش‌های متفاوتی را به همراه داشت، مقداری راجع به آن صحبت کنید.

امیر خسروی: در آن زمان شهید بزرگوار صیاد شیرازی با توجه به ماموریت‌های حساس نیروهای ویژه و عمدتاً برون مرزی تیپ 65، پیشنهاد برگزاری یک مانور شهری را مطرح کردند تا هم نتیجه آموزش‌های جدید این تیپ مشخص شود و هم توانایی نیرو مخصوص‌های این تیپ که پس از پایان جنگ در هیچ رزمایشی شرکت نکرده بود، محک زده شود. لذا در سال 71، بنا بر تدابیر خود شهید صیاد شیرازی، چند نقطه در شهر تهران به عنوان اهداف این مانور تعیین شد و نیرو مخصوص‌های این تیپ موظف شدند تا بدون در اختیار داشتن هرگونه سلاحی، اهداف از پیش تعیین شده در تهران را در زمان مشخصی تسخیر کنند.

اهداف در نظر گرفته شده همچون برخی کلانتری‌ها، پاسگاه‌ها، تعدای از ادارات، بعضی از پادگان‌ها و حتی سازمان رادیو و تلویزیون آن زمان، که جزو اهداف از پیش تعیین شده بودند، به گونه‌ای انتخاب شده بودند که هم از حساسیت بالایی برخوردار بودند و هم در مواردی، ورود به آن‌ها غیر ممکن به نظر می‌رسید؛ این در حالی بود که در این مانور، نیروهای شهری موظف شده بودند که از این محل‌ها در برابر هر نیروی متخاصمی، در طول برگزاری مانور به شدت محافظت کنند که خوشبختانه نیرو مخصوص‌های تیپ 65 نوهد موفق شدند، اهداف از پیش تعیین شده را در مدت زمانی کمتر از زمان تعیین شده به تسخیر خود درآورند. یکی از نقاط قوت نیرو مخصوص‌های تیپ 65 در این مانور، آموزش ویژه‌ای بود که به همت شهید صیاد شیرازی و دیگر فرماندهان این تیپ، برای آن‌ها طراحی شده بود و این نیروهای مخصوص برای هرگونه نفوذ، از بین بردن و تسخیر اهداف خود در عملیات‌های برون م رزی، از آن بهره‌مند بودند؛ آموزش‌هاییکه طی آن، نیروهای مخصوص این تیپ، با لباس بومی هر منطقه و با لهجه و زبان خاص آن، در پوششی از نیروهای محلی به اهداف مورد نظر خود نزدیک شده و نفوذ کنند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پدر، می دانم که به کجا رفته ای/نادر ایرانی

  نوشته ای از نادر ایرانی برای درگذشت پدر جناب مهدی میرقادری  پدر ! می دانم به کجا رفته ای .. می دانم چه کسی تو را با خود برده است .. اما چه...