۱۳۹۵/۰۴/۰۵

شکار و شکارچی نفرت انگیز ترین اشخاص زندگی ام

همیشه در طول زندگیم از شکار و شکارچی و شکار رفتن اینها متنفر بودم . وقتی می دیدم بعضی ها با چه عشقی و شوق و ذوقی از شکار کردن حرف میزنند و بعد هم اکثر اینها از این شکارها نه تنها استفاده ای نمی کنند بلکه فقط برای تفریح ، نسل موجودات دیگر این کره خاکی را بر میندازند .
شکارچی پست فطرت
بر خلاف شکار همیشه اسلحه را دوست داشتم ، آنهم نه برای شکار کردن حیوانات بی گناه بلکه برای موقعی که شخص زورگویی خواست به حریم شما تجاوز کند دست به اسلحه برده و در مقابل او بایستید درست به مانند قانونی که در قوانین امریکا در مورد اسلحه هست . با اسلحه می توان به اهداف مصنوعی و بسیار موارد دیگر شلیک کرد ولی این کشتن حیوانات بی گناه که هیچ وسیله دفاعی از خود ندارند عین بی رحمی و شقاوت است . همیشه این جمله "بابک خرمدین" در گوشم است که فرمود : شمشیرها را به زیر خاک کنید و در روز مبادا بیرون آورید. کاربرد اسلحه نیز این چنین است . اسلحه ساخته شده است که اگر از نظر توان بدنی از شخص متجاوز و زورگویی ضعیف تر هستید به شما شانس برابر برای نبرد با بی عدالتی را بدهد .
حال عده همچون " آرش سیگارچی " نان خور دکان اصلاح طلبی آمده اند و کشتن محیط بانان بی گناه را توجیه کرده که بله عده ای از راه شکار کردن نان میخورند. اول اینکه توجیح کردن یک جنایت به اندازه همان جنایت ننگین است و دوم مگر محیط زیست ایران چه میزان پتانسیل دارد که عده ای بخواهند از راه شکار نان بخورند و سوم این حرف دروغی بیش نیست . بیشتر شکارچیانی که در آشنا و فامیل و دوست و همسایه دیدم همه برای تفریح به این کار می پرداختند و من همیشه از این عمل آنها متنفر بودم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پدر، می دانم که به کجا رفته ای/نادر ایرانی

  نوشته ای از نادر ایرانی برای درگذشت پدر جناب مهدی میرقادری  پدر ! می دانم به کجا رفته ای .. می دانم چه کسی تو را با خود برده است .. اما چه...